سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

نوشتن را دوست دارم.. می‌نویسم از عبور لحظه‌های بی کلامت... سال‌هاست می‌نویسم.
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
خــــــاطــــرات مــــــاندگـــــــار
اوقــــــــــــات شرعـــــــــــی
اوقات شرعی
مطالب اخیر وبگاه

در امیدم، در عبورم، آرزوهایم برایم خستگی ها را به دنبال رفیقی خسته از میدان به در کرده. چه احساس عجیبی، چه شوری دارد این لحظه ی سخت گریبان گرفته و هر لحظه به سویی می کشد این دل را به تونای عبور به بازیچه ی شور، به عشق حضور، تک و تنها زیر باران، لحظه ها را خیسِ خیس می توان احساس کرد.

و چه زیبا گریست و چه زیبا خواند که من، تو را به تمام آشنایان زندگی به خدا بیشتر دوست می دارم.

و لحظه های تنهایی و سکوتم را به فکر، برای آینده رویاهای تو در کنار خود، سپری می کنم.

و چه آبی و بی کران بود و چه لطف عظیمی داشت خدای قصه های من و تو.

در عبور از لحظه ها برای طولانی شدن گزارهای سرنوشت مشترک من و تو، لب های به هم چسبیده ی ابرهای بارانی را خونینِ خونین می بینم

و چه آهی از نهاد به خاطر نباریدن ها...




نویسنده راوی در جمعه 90/2/2 | نظر
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
جدیدترین کارهای من در نگارخانه ایرانی